معرفی کتاب چگونه کمالگرا نباشیم؟ | اثر استفان گایز
معرفی کتاب چگونه کمالگرا نباشیم؟
کتاب چگونه کمال گرا نباشیم؟ اثر استفان گایز نویسنده کتاب معروف خردهعادت ها، راهی جدید به سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمالگرایی به شما نشان میدهد.
درباره کتاب چگونه کمالگرا نباشیم؟
شاید فکرکنید کمالگرا بودن صفت خیلی خوبی است ولی واقعیت این است که این صفت می تواند آسیبهای جدی به شما بزند. اما کمالگرایی چیست و چگونه در انسان ایجاد میشود؟
از سالهای ابتدایی زندگی یک کودک، به او گفته می شود که داخل خطوط رنگآمیزی کند و اگر از خط بیرون بزند، به او میگوییم که نقاشیاش غیرقابل قبول است. این همان کمالگرایی و همان طرز فکر محدود کننده است. برخلاف آن، معمولگرایی به ما اجازه میدهد که بیرون از خطوط و حدوحدود از پیش تعیین شده، رنگآمیزی کنیم، آن جا که موقعیتهای رسیدن به موفقیت بیشمار است، اشتباهات مجازند و قضاوت در مورد خود، به حداقل میرسد.
کمالگرایی، در دنیایی پر از ناکاملیها، همچون تلهای است که انسان را گرفتار توهم برتر بودن کرده و او را از قدمی به جلو برداشتن، باز میدارد. شاید فکر کنید ایدهای آرمانی است، اما فقط فکری بازدارنده است. فکر برتر بودن و در حد کمال بودن، آن چنان ذهنتان را اسیر خود میکند که از ترس آن که نتوانید آنچه در ذهن دارید را در حد کمال اجرا کنید، حتی قدمی هم در آن مسیر بر نمیدارید. این طرز فکر، همان مانعی است که نویسندهٔ این کتاب و یا بسیاری از افراد را برای سالها در یک نقطه نگاه داشته است. تصویر زیر کاریکاتوری از مجله نیویورکر است که به خوبی بلایی که کمالگرایی بر سر آدم میآورد، نشان میدهد!
در میان اخبار
استفان گایز، نویسندهٔ کتاب چگونه کمالگرا نباشیم؟ چگونه کمالگرا نباشیم؟ چگونه کمالگرا نباشیم؟ ، از مسیری که برای مقابله با کمال گرایی طی کرده میگوید و تجربیات خود را با ما به اشتراک میگذارد.
همه چیز برای گایز از آنجا شروع شد که هدف بزرگ انجام ۵۰ حرکت شنای روی زمین را از ذهن خود پاک کرده و تصمیم گرفت به جای برداشتن لقمهای فوقالعاده بزرگ، آن را به چندین لقمه کوچکتر و قابل هضمتر تقسیم کند. به جای آن که هر روز تمریناتش را به شرایط ایده آل رفتن به باشگاه، پوشیدن لباس ورزشی و داشتن بهترین شرایط روحی و جسمی محدود کند، همانجا روی تختخواب، بدون هیچ پیش شرط ذهنی و ایدهای آرمانی، شروع به انجام حرکت شنای روی زمین می کند و فقط تصمیم می گیرد به جای خیال پردازی و ترتیب دادن شرایطی در حد کمال، بسیار ساده و هر کجا که هست، فقط شروع به انجام کار و یا تمرین کند و فقط شروع کند!
با استمرار این حرکت و جایگزین کردن ایده «معمولی بودن» و «در شرایط معمولی کاری را انجام دادن» با «در حد کمال بودن» و «در شرایط حد کمال کاری را انجام دادن»، شاهد پیشرفتهای بسیاری در زندگیاش بود. پس از آنکه متوجه شد مشکل متوقف ماندن، از طرز فکر خودش ریشه گرفته بود، تصمیم گرفت ایده طلایی «معمولی بودن» را به دیگران منتقل کند و راهکارهای عملی خود را با تمام کسانی که با چنین طرز فکر محدود کنندهای دست و پنجه نرم میکنند، به اشتراک بگذارد.
میتوان گفت، گایز چاره «مشکل کمالگرایی» را در بهکارگیری راهکار «خردهعادتها» میداند. تفاوت راهکارهای او با دیگر راهکارهایی که این روزها توسط نویسندگان و سخنرانان دیگر ارائه می شود این است که او عمل کردن را راه رسیدن به هدف میداند و نه با انگیزه شدن را! سالهاست که در مورد راهکارهای انگیزشی بسیار شنیده ایم اما مشکل اینجاست که چطور خود را با انگیزه کنیم؟ و آیا میتوان برای رسیدن به هدفی بلند مدت، هر روز در پی جرقهای احساسی و انگیزشی باشیم تا خود را تشویق به انجام کاری کنیم؟ استفان گایز از شما میخواهد که برای قدمی برداشتن منتظر انگیزه نباشید. فقط از جای خود برخیزید و کاری را شروع کنید.